https://plus.google.com/u/0/100272226564894998203/posts/bJpNqERotet
خانم هاشمی
همیشه بر این فکر استوار بودهام که چه در دنیای نامها و نشانهها و چه در دنیای بدنها و جسمها ، پای دوستان خویش را وارد جدلهای خود نکنم. برای من پاسخ دادن به نقد ، توهین و هتاکی دیگران کار سختی نیست . این سالها یاد گرفتهام چگونه با دیگران سخن بگویم. اما آن زمان که بیاحترامی به حیطه دوستان و عزیزانم میرسد ، دیگر از پاسخ دادن باز میمانم . چرا که میاندیشم دیگران قصد دارند دست به گروگانگیری بزنند و با توهین و هتاکی به دوستانم مرا وادار به سکوت کنند. میدانید چرا زبانم بسته و داستان برایم سخت ، ناگوار میشود؟ اگر پاسخی بایسته به این افراد بدهم ، مثل یک گروگان گیر ، تفنگ را روی مغز دوستانم جدیتر میفشارند . پس من الان باید به دو دلیل از شما عذر خواهی کنم . اول اینکه ، پای شما به بحثی کشیده شد که هرگز دوست نداشتم شما مخاطب آن قرار بگیرید و دوم ، اینکه نمیتوانم پاسخ هتاکیها را بدهم ، چون دوباره ادامه خواهند داد.
میگویند اینروزها کشا کش بین دو گروه است:
گروه اول ، چون شما هستند ، آنهایی که ماندهاند، هزینه دادهاند و دست از تلاش برنمیدارند. آنها ریشه در خاک دارند، هراسی به دل راه نمیدهند، تندی هم که میکنند نازشان خریدار دارد ، عشق ، بدون تندی چه کسی دیده ؟ این گروه ، راه رفتن دارند اما شوق ماندن ، پای رفتن آنها را سست میکند. میمانند و میشنوند. در جنگ بدون اعلان و در جدال نا برابر امید میدهند و به اطرافیان خود زندگی میبخشند. به همین سبب وقتی قرار است احوال آنان را جویا شویم ، نباید به سراغ کیمیایی و آغداشلو و حتی دکتر خانلری برویم. احوال آنها را باید از هممحلهایهایشان گرفت، احوال آنها را باید از کسانی گرفت که سرشناس نیستند، احوال آنها را باید از پسرها و دخترهایی گرفت که در زمان حصر ، تنها امید آنها به زندگی میشود.
اما گروه دوم چه کسانی هستند ؟ آنها که از ایران رفتهاند، مینویسند ، اما نه نامی دارند و نه نشانی .اما کوچ از ایران و بینام و نشان نوشتن که جرم نیست ، جرم را کسانی انجام میدهند که بینام و نشان ، در آنسوی مرزها آنانی را مینوازند که مانده اند و می جنگند و هزینه میدهند و در کمال بیانصافی و بیاخلاقی به باد توهین میگیرند. کارشان نقد است ؟ نه ! مگر نه اینکه نقد را هدفی باید ؟ کار اینان نیتخوانیهای زشت و پلید ، روانکاویهای ناشیانه، یافتن نقطه ضعفهایی درحریم خصوصی افراد و هرحرکتی را بر چسبی و در نتیجه دعوت دیگران ، به یاس و ناامیدی . این مهاجران بینام و نشان که ادعای مخالفت با حکومت را دارند آیا ذرهای اخلاق دارند ؟ چگونه است که در فرنگ هم که قلمفرسایی میکنند ، همسو با مواضع حکومت مینویسند ، این بینام و نشان ها ؟ چگونه است که در برابر هر حرکتی و دعوتی جز تمسخر راهی نمییابند ؟ اینها ، همان گروه دوم هستند . که ریشه بر خاک ندارند .ریشه شان را باد برده است .
خانم هاشمی عزیز چیز بیشتری نمیتوانم بگویم جز اینکه تا گروه اول ، در این سرزمین بمانند ما نه غم اسارت و حصر خواهیم داشت ، و نه ناراحت هزینه برای ایستادگی . نه غم این خواهیم داشت که زلفان خود را در نبود شادی سپید کنیم نه اندوه این را خواهیم داشت که تلاشمان بیفایده بوده است. چه چیزی بالاتر از کسانی که در کنار تو هستند و به شوق تو میخندند ؟ چه چیزی زیباتر از اینکه به جای در دست گرفتن چوب و چماق ، دست همه در دست هم باشد ؟ آنها که ماندهاند ، با نام و نشان و عشق هم مانده اند. پس تا آن روز که دلهای ما با گرمی وجود یکدیگر شادمان است ، در این سرزمین خواهیم ماند و به خاطر خواهیم سپرد و همیشه یادمان خواهد ماند ، از آنها که ریشه شان را باد برده است ، هیچ انتظاری نباید داشت .
همیشه بر این فکر استوار بودهام که چه در دنیای نامها و نشانهها و چه در دنیای بدنها و جسمها ، پای دوستان خویش را وارد جدلهای خود نکنم. برای من پاسخ دادن به نقد ، توهین و هتاکی دیگران کار سختی نیست . این سالها یاد گرفتهام چگونه با دیگران سخن بگویم. اما آن زمان که بیاحترامی به حیطه دوستان و عزیزانم میرسد ، دیگر از پاسخ دادن باز میمانم . چرا که میاندیشم دیگران قصد دارند دست به گروگانگیری بزنند و با توهین و هتاکی به دوستانم مرا وادار به سکوت کنند. میدانید چرا زبانم بسته و داستان برایم سخت ، ناگوار میشود؟ اگر پاسخی بایسته به این افراد بدهم ، مثل یک گروگان گیر ، تفنگ را روی مغز دوستانم جدیتر میفشارند . پس من الان باید به دو دلیل از شما عذر خواهی کنم . اول اینکه ، پای شما به بحثی کشیده شد که هرگز دوست نداشتم شما مخاطب آن قرار بگیرید و دوم ، اینکه نمیتوانم پاسخ هتاکیها را بدهم ، چون دوباره ادامه خواهند داد.
میگویند اینروزها کشا کش بین دو گروه است:
گروه اول ، چون شما هستند ، آنهایی که ماندهاند، هزینه دادهاند و دست از تلاش برنمیدارند. آنها ریشه در خاک دارند، هراسی به دل راه نمیدهند، تندی هم که میکنند نازشان خریدار دارد ، عشق ، بدون تندی چه کسی دیده ؟ این گروه ، راه رفتن دارند اما شوق ماندن ، پای رفتن آنها را سست میکند. میمانند و میشنوند. در جنگ بدون اعلان و در جدال نا برابر امید میدهند و به اطرافیان خود زندگی میبخشند. به همین سبب وقتی قرار است احوال آنان را جویا شویم ، نباید به سراغ کیمیایی و آغداشلو و حتی دکتر خانلری برویم. احوال آنها را باید از هممحلهایهایشان گرفت، احوال آنها را باید از کسانی گرفت که سرشناس نیستند، احوال آنها را باید از پسرها و دخترهایی گرفت که در زمان حصر ، تنها امید آنها به زندگی میشود.
اما گروه دوم چه کسانی هستند ؟ آنها که از ایران رفتهاند، مینویسند ، اما نه نامی دارند و نه نشانی .اما کوچ از ایران و بینام و نشان نوشتن که جرم نیست ، جرم را کسانی انجام میدهند که بینام و نشان ، در آنسوی مرزها آنانی را مینوازند که مانده اند و می جنگند و هزینه میدهند و در کمال بیانصافی و بیاخلاقی به باد توهین میگیرند. کارشان نقد است ؟ نه ! مگر نه اینکه نقد را هدفی باید ؟ کار اینان نیتخوانیهای زشت و پلید ، روانکاویهای ناشیانه، یافتن نقطه ضعفهایی درحریم خصوصی افراد و هرحرکتی را بر چسبی و در نتیجه دعوت دیگران ، به یاس و ناامیدی . این مهاجران بینام و نشان که ادعای مخالفت با حکومت را دارند آیا ذرهای اخلاق دارند ؟ چگونه است که در فرنگ هم که قلمفرسایی میکنند ، همسو با مواضع حکومت مینویسند ، این بینام و نشان ها ؟ چگونه است که در برابر هر حرکتی و دعوتی جز تمسخر راهی نمییابند ؟ اینها ، همان گروه دوم هستند . که ریشه بر خاک ندارند .ریشه شان را باد برده است .
خانم هاشمی عزیز چیز بیشتری نمیتوانم بگویم جز اینکه تا گروه اول ، در این سرزمین بمانند ما نه غم اسارت و حصر خواهیم داشت ، و نه ناراحت هزینه برای ایستادگی . نه غم این خواهیم داشت که زلفان خود را در نبود شادی سپید کنیم نه اندوه این را خواهیم داشت که تلاشمان بیفایده بوده است. چه چیزی بالاتر از کسانی که در کنار تو هستند و به شوق تو میخندند ؟ چه چیزی زیباتر از اینکه به جای در دست گرفتن چوب و چماق ، دست همه در دست هم باشد ؟ آنها که ماندهاند ، با نام و نشان و عشق هم مانده اند. پس تا آن روز که دلهای ما با گرمی وجود یکدیگر شادمان است ، در این سرزمین خواهیم ماند و به خاطر خواهیم سپرد و همیشه یادمان خواهد ماند ، از آنها که ریشه شان را باد برده است ، هیچ انتظاری نباید داشت .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر