۱۳۹۵ شهریور ۱۱, پنجشنبه

دوتار محمدحسین یگانه

دوتار محمد حسین یگانهشورانگیز است . حسی ناب و خودمانی دارد . سرراست و صمیمانه ست . بی آرایه و پیرایه است . از زوائد دور است و جان را پالایش می کند . فضا را هم . هوا هم . داستان ابراهیم ادهم به روایت محمد حسین یگانه کمی با آنچه در تذکره الاولیا خوانده ایم تفاوت می کند . بومی تر است . ملکه خوبان و لشگردریاییانش ، هفت گوهر شب چراغ وچهل قلندرانش انگار دیگر است . رابعه اش نیز . 
یگانه چه خوش پنجه و حنجره ای داشت . استادش گفته بود تارزن (محلی ها به نوازندگان دوتارگویند) باید کوچک شود . چنان کوچک که در کاسه سازش جمع شود تا دوباره از آن متولد شود و این بار جاودانه بزید . او نصیحت استادش را چه خوب به گوش جان گرفته بود . یگانه ای که شرح زندگی اش را همیشه با این عبارت آغاز می کرد : شرح حال من زیاد است .
https://plus.google.com/u/0/+Rezamousavi/posts/iU1RKrd2vp7