دیشب داشتم یک فیلم ایرانی میدیدم به نام "بر باد رفته " کارگردان : صدرا عبدالهی . بازیگران : نیکی کریمی و محمدرضا فروتن . در یک سکانس از فیلم ، خانم نیکی کریمی با آب و تاب و حس های آن چنانی که خاص ایشان است ، شعری از شاملو را میخوانند :
به جستجوی تو بر درگاه کوه میگریم ،
در آستانه دریا و علف
به جستجوی در معبر باد ها میگریم ،
در چهار راه فصول
در چارچوب شکسته پنجره ای که ،
آسمان ابر آلوده را قابی کهنه میگیرد
و ایشان در بیت آخر ، آسمان ابر آلوده را اُسمان ابر آلوده میخوانند ! عثمان دیده بودم ، ولی اُسمان ابر آلوده
دیگه حقیقتا از آن حرفهاست !!
هرکسی ، سر سوزنی با سینما آشنایی داشته باشد ، میداند یک فیلم از لحظه ای که کلید میخورد تا به مرحله اکران برسد ، به عناوین گوناگون توسط عوامل مونتاژ و صدا و تصویر و...............به دفعات روی میز موویلا بازبینی میشود . من متحیر ماندم
گیرم بازیگر بیسواد بود ، آقای کارگردان شما چه کاره هستید ؟ شما پس چی را کارگردانی میکنید ؟ یعنی ، در تمام عوامل فیلمبرداری صدا و ...... حاضر در صحنه ، حتی یک نفر پیدا نشد که بپرسد ، " اُسمان ابر آلوده " چه صیغه ای ست ؟
" مسعود کیمیایی " به گفت ، بیا در کلاس های سینمایی حافظ و ایماژ در شعر را درس بده . به او گفتم ، محض رضای خدا ، ایماژ میماژ و هنر جوهای مبتدی را ول کن . اول یک کلاس برای این سوپر استارهای پر مدعا بذار و تکلیف اُسمان - عثمان را روشن کن !
اونم تازه از نوع ابر آلوده ش !!
اونم تازه از نوع ابر آلوده ش !!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر