۱۳۹۲ آذر ۳, یکشنبه

دوران چو نقطه......

                     دوران چو نقطه عاقبتم ، در میان گرفت !


.آقای هاشمی من از شما پاسخ میخواهم .
یادتان هست در اواخر زندگی آقای خمینی و بعد از تاسیس  نهاد هایی چون " شورای نگهبان قانون اساسی " و " مجلس خبرگان رهبری " شخص شما از شذت نگرانی در مورد نظام بدون حمینی ، از ایشان خواستید با تاسیس نهادی  به نام " تشخیص مصلحت نظام " نیز موافقت کند ؟
و آیا یادتان هست که آقای خمینی ابتدا موافقت نمیکردند چرا که با نهادهای موازی مشکل داشتند و میگفتند همین هایی که فغلا دایر شده برای بقاء نظام کافی ست و .........ولی  شما با اصرار به ایشان قبولاندید که کار از محکم کاری عیب نمیکند  " تشخیص مصلحت..." میتواند در نهایت از همه آنها قدرتمند تر عمل کند و در واقع  میتواند  عند اللزوم حتی فرای  قوانین مذهبی و اصول قانون اساسی و برای مصلحت نظام تصمیم گیری کند . و مآلا موافقت ایشان
را جلب کردید و تا به امروز بر کرسی بی عملی آن تکیه زدید .
نهادی که شما بر سریر آن تکیه زده اید برای مصلحت کشور و مردم و نظام چه کرده است ؟
شاید بر این عقیده هستید که خوشبختانه همه امور آنچنان بر وفق مراد و مصلحت بوده است  که عملا نیازی به دخالت و تشخیص مصلحت شما نبوده است ؟ .
شاید مشکلات اقتصادی ، بی عدالتی ها ، نیرنگ و تزویر و ریا و دروغ و اختلاس و همه آنچه که به طور روزمره  در سطح جامعه باعث تضعیف ایمان مردم شده  در قبال در گیری های سیاسی و رفتار جاه طلبانه مسئوولین و مشکلات روابط خارجی و تحریم ها و داستان غم انگیز انرژی هسته ای هیچ محلی از اعراب ندارد !؟
آقای هاشمی !
برای یک بار هم که شده  زحمت بکشید و با صداقت " نظام " را برای ما تعریف کنید . اگر مصلحت نظام ، ناظر به مصلحت ایران و مردم ایران و حفظ تمامیت ارضی ایران است که باید بگویم کم کاری فرموده اید . اگر ناظر به شرافت و اخلاق و انسانیت است که باز هم متاسفانه کم کاری فرموده اید . اگر ناظر به دین مبین اسلام و اعتقادهای مردم و مذهب تشیع است باز هم کم کاری فرموده اید .چرا که، فروغ آیین محمدی در کاستی گرفتن است و وخامت این اوضاع نیز باز هم از قصور روحانیت است و این بر عهده روحانیت است که برای اعتلاء اسلام و فروغ از دست رفته آیین آن قد علم کند .
ولی چنانچه در این جا به من پاسخ دهید " مصلحت " مورد نیاز و ادعای ارگان عریض و طویل شما منحصر و ناظر به تعدادی اندک از کسانی ست که در راس هرم قدرت صاحب جان و مال و ناموس هفتاد میلیون آدم هستند ، من دم ، فرو میبندم و منتظر بوی بهبود از اوضاع جهان نمیشوم که زمانه  بد حوری بوی ادبار و تعفن میدهد .

متاسفم که باید بگویم ،   از آیین محمدی یک بار دیگر شرار " بولهبی " بر میجهد ! 
و در آخر ،هرگز از خودتان پرسیده اید ،  روزی که این نهادهای ریز و درشت را پی افکندید در مخیله تان میگنجید که روزی همین صافی ها خودتان را نیز غربال کند ؟
اطمینان دارم در آن روزگاران مست از غرور پیروزی ، من و مای بی مقدار را لگام میزدید . ما را در دایره پر نفوذ شما جایی نبود . دایره گسترده  شما هر روز تنگ تر و تنگ تر شد  تا جایی که جور روزگار غدار و قدر ناشناس! شما را نیز چو نقطه  در میان حصار ناخودی ها گرفت . همانطورکه چه بسا  امروزیانی که فردا در حصاری از همبن سنخ قرار گیرند . چرا که اگر دنیا همیشه بر یک منوال بود ، امروز شمایان بر تخت " پهلوی " تکیه نمیزدید و پهلوی بر تخت قاجار و...........
لگام گسیخته تر برانید آقای هاشمی . لگام گسیخته تر !
 و چه خوش گفت :
 چاه مکن بهر کسی ، اول خودت دوم کسی ..
شهریور91
#هاشمی_رفسنجانی 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر