۱۳۹۲ آذر ۳, یکشنبه

پرویز صیاد الیت سینمای ایران است !؟


عجیب است که نسل امروز تا کجا در قضاوت هایشان در باره دوره پیش از انقلاب ، به راه خطا میروند !  این کوتاهی و قصور از کجا نشأ ت میگیرد ، نمیدانم . البته منظور از " نمیدانم " به آن معنا نیست که هیچ نمیدانم ، به آن معناست که کوتاهی های متعددی صورت گرفته از جانب بسیاری از نسل من و به همان نسبت افراد دیگری با انگیزه هایی خاص که با تمام توان از طرح مفوله هایی  سر باز زدند و دیگران را  نیز یا با همدلی یا از سر سوء نیت ، و خیلی هدفمند باز داشتند و هرگاه با زبان خوش  نتوانستند طرف را متقاعد کنند ، به زور و گردن کلفتی متوسل شدند . این است که قضاوت های نسل امروز حاکی از اشتباه ها و خطا های بسیار است . در فضا های مجازی می بینم ، جوانی از این نسل ، در نقد هنرمند مهاجر و غیر مهاجر در وطن بازمانده ،و در این مورد خاص سینماگران مهاجر" پرویز صیاد " را در ردیف اتوریته سینمای ایران طبقه بندی میکند . نخبه ای از سینمای ایران که از هنگام مهاجرت ، نتوانسته ، کار درخشان و قابل بحث و نقدی به کارنامه سینمایش اضافه کند . و چرایی همین پرسش ، طبیعتا جوان کنجکاو را به تفکر و تاسف بسیار واداشته است که به دنبال پاسخی برای این سوال به ظاهر با اهمیت باشد . غافل از اینکه " پرویز صیاد " هرگز مهره قابل بحث و متعینی در سینمای ایران نبوده و نخواهد بود . اینگونه برخوردها مرا به یاد روشنفکرانی از نسل خودم میاندازد که آن زمان ، فریاد وا مصیبتای آنها تا عرش اعلی بلند بود که ، ساواک و تیغ سانسور قلم ما را سترون میکند و استعداد ها بر باد میرود و حیطه حیات اکنون را می آلاید . واگر چنین و چنان نبود ، هم اکنون ریخته قلم ما ، شیخ و شاه و قاضی و شرب الیهودشان را متعالی کرده بود .ولی با تمام این باید اعتراف کنم روشنفکر این نسل بسیار مدعی تر از نسل من است . اگر در نسل من شاعری چون شاملو تنها احمد شعر بود و نامش نام جمله شعراء.، ادعایش فقط در زمینه شعر رقم میخورد . ولی روشنفکر این نسل در کمال میانمایگی در کل زمینه ادبیات و هنر و سیاست و مقوله روانشناختی و جامعه شناختی و قصه نویسی و ........قبل و بعد انقلاب نقد مینویسد و میکوبد و متهم میکند و مآلاحکم صادر میکند .
درحالی که این مقوله متضمن وا کاوی های بسیار است  و احاطه به این همه سالها خواندن و تحقیق و دور چراغ خوردن را مطالبه میکند .  دوباره بر میگردم و اشاره ای میکنم به همین مورد خاص آقای صیاد و دلم میخواهد این دوستان بگویند با تعمق بر روی کدامین آثار جاودانه و بازمانده از صیاد ایشان را به لقب نخبه مفتخر کرده اند ؟ صیاد را به خوبی میشناسم ، ایشان آدم بی نهایت تیزو هوشمندی بوده و هستند و در زیرکی ایشان همین بس که نبض جامعه آن دوره از تاریخ ایران را نیک میشناختند و استعداد غریبی در مقوله شناخت نبضان زمانه داشتند . با همین زیرکی و در اوج اختناق ، فیلم " بن بست " را ساختند با بازی خوب " مری آپیک " که چون تلفیقی از مقوله ساواک و دستگیری و عشق فیما بین دو نقش اول بود ،  بر دل ها نشست و طبعا فروش گیشه بسیار خوبی هم داشت . در هوشمندی پرویز صیاد ، همین بس که با هر دو طرف داستان هم لاس میزد ، هم با دولتیان و هم با مردم ساده لوح ! بنا بر این فیلم هایش همیشه اکران میشد و از طرف ساواک نیز در حکم سوپاپ اطمینان بود . مثال دیگر :
 در بحبوحه عشق فیما بین گوگوش و سعید کنگرانی ابشان فیلم در امتداد شب را اکران کردتد . خانمی ، نه آنچنان جوان با پسرکی در حدود سنی " تین ..."  که داستان عشق است و شیدایی و دلدادگی و صد البته مستند !!  آنقدر پر جاذبه هست که حتی کسانی ده بار بلیط خریدند و به سینما رفتند و حتی امروز نیز با گذشت این همه سال نام و داستان این فیلم شهره خاص و عام است .
و اما ....................در مهاجرت . نهایت استعداد غریبِ سالیان سال ، بر باد رفته ایشان ، در فضای آزاد دمکراتیک و بدون سانسور ، در فیلم  " فرستاده "  متجلی شده است !.و البته با بازی بسیار بد " هوشنگ توزیع " من اطمینان دارم این فقط یک گاف از جانب ایشان بوده است . آقای صیاد با هوش تر از آن هستند که خودشان ندانند ، استعداد بیشتری از آنچه در " فرستاده " متیلور شده است ، ندارند و به همین علت است که دیگر دست به ساختن فیلم هایی از این دست نزدند . و گاهگاهی  " صمد " ی  ساختند که البته من از طرفداران پر و پا قرص " صمد " های ایشان هستم . و البته مجموعه انتقادی / سیاسی  " اختاپوس " ایشان که هر هفته از تلویزیون ملی پخش میشد و در آن دوره خفقان سیاسی برای این ملت همیشه سانسور شده جاذبه بسیار داشت .
به هر حال ، " پرویز صیاد " را فقط در همین حد میتوان قضاوت و نقد کرد . نه بیشتر .
پ.ن : داشتم این مطلب را مینوشتم که آقای  کیمیایی زنگ زدند . در پاسخ به " چه میکنی ؟ " ایشان ، همین داستان را گفتم . آنچنان قهقه ای سر داد که صدایش تا مدت ها در لابیرنت گوشم ، طنین افکن بود .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر