ای خدا ! این وصل را هجران مکن----------------سرخوشان عشق را نالان مکن
باغ جان را تازه و سر سبز دار---------------------قصد این بستان و این مستان مکن
چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن---------------خلق را مسکین و سرگردان مکن
بر درختی که آشیان مرغ تُوست-------------------شاخ مشکن مرغ را پرّان مکن
شمع جمع خویش را برهم مزن---------------------قصد این پروانه حیران مکن
گرچه دزدان خصم روز روشن اند------------------آنچه میخواهد دل ایشان مکن
کعبه اقبال ما این درگه است-------------------------کعبه امید را ویران مکن
این طناب خیمه را بر مگسلان-----------------------خیمه توست آخر ای سلطان مکن!
بی تو در یک دم زدن تاوان بود----------------------مهلت عشاق را تاوان مکن
نیست در عالم ز هجران تلخ تر-----------------------هرچه خواهی کن ولیکن آن مکن
----------------------------
هرگاه دچار اضطراب و پریشانی میشوم ونگرانی هایم در مورد آینده مردم و ایران عزیزمان به اوج خود مبرسد به ناگاه بیت های این غزل دیوان کبیر را با خودم زمزمه میکنم و بر خودم میلرزم که اگر خیمه ما چنین و چنان شودمیرات نیاکان ما را چه کسانی به یغما خواهند برد ؟
بیایید همگی با هم بخوانیم :
ای خدا این وصل را هجران مکن هر چه خواهی کن ! ولیکن آن مکن
#شعر
باغ جان را تازه و سر سبز دار
چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن
بر درختی که آشیان مرغ تُوست
شمع جمع خویش را برهم مزن
گرچه دزدان خصم روز روشن اند
کعبه اقبال ما این درگه است
این طناب خیمه را بر مگسلان
بی تو در یک دم زدن تاوان بود
نیست در عالم ز هجران تلخ تر
----------------------------
هرگاه دچار اضطراب و پریشانی میشوم ونگرانی هایم در مورد آینده مردم و ایران عزیزمان به اوج خود مبرسد به ناگاه بیت های این غزل دیوان کبیر را با خودم زمزمه میکنم و بر خودم میلرزم که اگر خیمه ما چنین و چنان شودمیرات نیاکان ما را چه کسانی به یغما خواهند برد ؟
بیایید همگی با هم بخوانیم :
ای خدا این وصل را هجران مکن هر چه خواهی کن ! ولیکن آن مکن
#شعر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر