سالها پیش به مناسبتی مطلبی را در جایی نوشته بودم و نقل قولی از "ولتر " در آن متن آورده بودم . و در چند روز گذشته که از فرط نگرانی در باب " آزادی های یواشکی " خانم علی نژاد من نیز مطلبی نوشتم و مخالفتکی با ایشان کردم ، دخترکی جوان ناگهان مرا ارجاع داد به مطلبی که در سالهای گذشته نوشته بودم و نقل قول " ولتر " !
ولتر میگوید : جانم را میدهم تا حرفت را بزنی .
باور کنید با شنیدن این حرف از دهان دخترک ، چهار ستون بدنم لرزید و با خودم فکر کردم هر یک از ما که گاهی دست به قلم میبریم تا کجا و چقدر باید مسئوول حرفی باشیم که ممکن است با برداشت غلط یک خواننده مآلا به فاجعه ای جبران ناپذیر بیجامد ؟
در همین لحظه لازم میدانم به تمام خوانندگان احتمالی آن متن بگویم : ولتر میگوید :
من جانم را میدهم . نگفته است تو ، او ، آن یکی و همه شما جانتان را بدهید تا من حرفم را بزنم !
هنگ کردم و بیش از این چیزی نمیتوانم گفت که شور شوربختی همه چیز شوریده ام میدارد .اگر تقصیری هست به عهده من است . این گردن من و این هم تیغ قهر شما . نطع و شمشیر بخواهید و گردن بدخواهتان را بزنید .
ولتر میگوید : جانم را میدهم تا حرفت را بزنی .
باور کنید با شنیدن این حرف از دهان دخترک ، چهار ستون بدنم لرزید و با خودم فکر کردم هر یک از ما که گاهی دست به قلم میبریم تا کجا و چقدر باید مسئوول حرفی باشیم که ممکن است با برداشت غلط یک خواننده مآلا به فاجعه ای جبران ناپذیر بیجامد ؟
در همین لحظه لازم میدانم به تمام خوانندگان احتمالی آن متن بگویم : ولتر میگوید :
من جانم را میدهم . نگفته است تو ، او ، آن یکی و همه شما جانتان را بدهید تا من حرفم را بزنم !
هنگ کردم و بیش از این چیزی نمیتوانم گفت که شور شوربختی همه چیز شوریده ام میدارد .اگر تقصیری هست به عهده من است . این گردن من و این هم تیغ قهر شما . نطع و شمشیر بخواهید و گردن بدخواهتان را بزنید .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر