پرتره نیما از بهمن محصص
نازک آرای تن ساق گلی ،
که به جانش کِشتم ،
و به جان دادمش آب ،
ای دریغا ،
به برم میشکندنیما، اگرچه جابهجا از معاملهی روزگار با خودش شکایت میکند، بهعکس دستاندرکاران سیاستپیشهی همروزگارش، به درستی دریافته است که این همه آغاز راه است . او – همچون هدایت و تقی زاده – به آبیاری نهال نوکاشتهای بود که شاید روزگاران درازی پس از ایشان به بار نشیند. برآمدن درختچههایی چون ضیاپور و محصص و سهراب و دیگران در هنر ، و گلستان و رویایی و شاملو در ادبیات ، که خود بعدتر درختی تنومند شدند، از پهلوی آن نهال ، محصول پافشاری و پیوستگیایست که همواره میگفت «به کار خودتان بپردازید و بگویید زمان میخواهد و هر وقت راجع به قضاوت مردم در خصوص آن فکر کردید باز بگویید: زمان.میبرد ، با این همه ، گویی آن نهال اینک یکصد ساله، هنوز و همچنان در آغاز راه مانده است !
و ما همچنان دوره میکنیم شب را و روز را ،
هنوز را .......
نازک آرای تن ساق گلی ،
که به جانش کِشتم ،
و به جان دادمش آب ،
ای دریغا ،
به برم میشکندنیما، اگرچه جابهجا از معاملهی روزگار با خودش شکایت میکند، بهعکس دستاندرکاران سیاستپیشهی همروزگارش، به درستی دریافته است که این همه آغاز راه است . او – همچون هدایت و تقی زاده – به آبیاری نهال نوکاشتهای بود که شاید روزگاران درازی پس از ایشان به بار نشیند. برآمدن درختچههایی چون ضیاپور و محصص و سهراب و دیگران در هنر ، و گلستان و رویایی و شاملو در ادبیات ، که خود بعدتر درختی تنومند شدند، از پهلوی آن نهال ، محصول پافشاری و پیوستگیایست که همواره میگفت «به کار خودتان بپردازید و بگویید زمان میخواهد و هر وقت راجع به قضاوت مردم در خصوص آن فکر کردید باز بگویید: زمان.میبرد ، با این همه ، گویی آن نهال اینک یکصد ساله، هنوز و همچنان در آغاز راه مانده است !
و ما همچنان دوره میکنیم شب را و روز را ،
هنوز را .......
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر