۱۳۹۴ اسفند ۲۶, چهارشنبه

جهانگردی ..

سرنوشت غم انگیز توریست و توریسم در کشورما .
الان در روزنامه " عصر ایران " مطلبی خواندم از این قرار که ،  اداره"جهانگردی و جلب سیاحان " با هیجان تمام اعلان کرده که تمام هتل های ایران تا تابستان و فصل گلابگیری کاشان از طرف آژانس های جهانگردی خارجی رزرو شده اند و به همین علت توریست های هم وطن  به علت کمبود هتل فعلا باید از ایرانگردی صرف نظر کنند و سرمایه داران محترم را نیز به ساخت هتل در شهرهای پر جاذبه کشورمان دعوت کرده بود . این خبر جای خوشوقتی بسیار دارد ولی در عین حال باعث شد یاد چندین و چند خاطره و نقصان بیفتم و آنها را یادآوری کنم شاید گوش شنوایی پیدا شد . این نکته های به ظاهر کوچک در عین حال آنقدر بزرگ هستند که اگر در رفع آنها نکوشیم ، توریست ها اگر پشت گوششان را ببینند ایران ما را هم خواهند دید
​ ایران ، تنها پایتختی ست در دنیا که دفترچه تلفن ندارد . در همه کشورهای دنیا ، در باجه تلفن های همگانی یک دفترچه قطور تلفن و آدرس و نقشه جغرافیایی کل شهر در اختیار مردم شهر و توریست هاست . یادم هست پیش از انقلاب هر سال در نوروز شرکت مخابرات یک کتابچه تلفن جدید با اعمال همه تغییرات چاپ میکرد و برای تمام مشترکین به طور مجانی ارسال میکرد . واقعا نمیدانم هیچ یک از مسئوولین این وزارت خانه یا اداره یا شرکت ، یا هر چیزی که اسمش هست اصلا به ذهنشان خطور کرده است که  35 سال از انقلاب میگذرد و در تمام این سالها حتی یک کتابچه تلفن چاپ نشده است این ، یکی از آن کمبودهایی ست  که بدجوری توی ذوق یک توریست میزند ، یا حتی به این مهم اصلا فکر هم نکرده اند !!؟
دوسال پیش با دوستی ایتالیایی شبی را در هتل " شاه عباس " اصفهان  که قرار است 5 ستاره باشد و البته با سرویسی که منخصر به هتل های پنج ستاره است پول گزافی هم دریافت کند ، سر کردم . نیمه شب این توریست بدبخت مادر مرده با چشمان قرمز خسته و خوابالوده ، آمد و مرا بیدار کرد که : صدای چک چک آب دستشویی نمیذاره بخوایم ! با شرمندگی از جام بلند شدم و زنگ زدم به مدیریت هتل و خواستم که رسیدگی کنند . پسرکی خوابالود تر از توریست مورد نظر با یک پیژاما خواب و یک دمپایی که لخ لخ میکرد و کیفی پر از ابزار آمد . کلی ور رفت با شیر آب و چند تا چکش زد روی شیر آب که باعث شد همه توریست های اطاقهای بغل از خواب پریدند و به اعتراض جلوی در اطاق ما اجتماع کردند . و صدای اعتراضشان که البته هر یک به زبانی بود کریدور هتل را پر کرده بود . تنها کلامی که در بین آن همه صدا مشترک  و برای منی که جامعه اروپا را زندگی کرده و فرهنگ مردمش را میشناسم   کاملا قابل فهم و هضم بود  تشخیص دادم ، این بود که همه متفق القول بودند که فردا صبح ، مدیریت هتل را سو sue کنند ! و البته آنها هیچ یک نمیدانستند که این جا ایران است و سو ، مو ، معنایی ندارد ! که اگر چنین اتفاقی در هر جای دنیا میافتاد نه تنها هیچ یک از آنها پولی به هتل نمیپرداختند بلکه دادگاه ، مدیریت هتل را مجبور میکرد خسارت یک شب نخوابیدن و سلب آسایش و آرامش از آنها را هم بدهد .  . پسرک هم بی اعتناء به جو متشنج اعتراضی همچنان با پشنکار چکش میزد که ناگهان آب فوران زد و به شدت به سقف رسید و آنرا شستشوی کامل داد. پسرک دستپاچه داشت طلبکار میشد که من به طرفه العینی پریدم زیر دستشویی و شیر فلکه را بستم و با التماس به پسرک گفتم . تمامش کن . این توریست های فلک زده گناه نکردن که خدا زده پس کله شون برای جهانگردی به ایران آمدن . پسرک خیلی راحت و با لحنی که انگار میخاد بگه ، این توریست ها چقدر لوس و از خود راضی هستند  ، گفت : حالا چیزی نشده . الان نصفه شبه . منم دیگه کاری از دستم ساخته نیست . به هر حال صدای چکه آب قطع شد !!!. و رو کرد به همسفر من و گفت :
 توی کشوی کنار تختخواب از اینایی که میذارن توی گوش هست . میخواستی ورداری بذاری توی گوشت تا نصفه شبی همه رو زا به راه نکنی  !!!!!!
روز بعد ، راهی یزد شدیم . در هتلی در یزد علاوه بر آن که ملافه ها کهنه و بسیار مستعمل بود ، و سرویس های توالت و دستشویی نیز واقعا خدا میداند چند سالی بود تعویض نشده بود ، وقتی برای شام به رستوران رفتیم و دستور شنیتسل دادیم ، برای شنیتسل ، به جای کارد و چنگال ، قاشق و چنگال گذاشته بودند !!
وقتی فکر میکنم منظقه ای مثل مالدیو که فقط به اندازه یک کف دست وسعت دارد با جمعیتی زیر 200 هزار نفر در اقیانوس هند ، با هتلی در قعر اقیانوس یکی از پر توریست ترین و گرانترین مناطق توریستی دنیاست و منطقه " شرم الشیخ " در مصر که تفریحگاه  تونی بلر و سایرنخست وزیران کشورهای اروپایی و انتخاب ملکه موناکو برای دوران ماه عسل است ، تاسف میخورم که ایران ما قدر جاذبه های توریستی خود را نمیداند و توریستی مثل دوست من که یک بار این تجربه را کرده است وقتی از او میپرسم ، دوباره سفری به ایران خواهی داشت ؟ در پاسخ میگوید :
به خاطر تو و همه مردم ایران که تا این حد با من مهربان بودند و من حقیقتا در هیچ کجای دنیا با این همه مهر رو به رو نشده بودم ، دلم میخاد دوباره بیام . ولی خودت بهتر میدانی که من در قبال پولی که میدهم ، دلم  میخواهد سرویس خوب بگیرم . من با کمتر از این هزینه ای که کردم در جایی دیگر بهترین سرویس را میگیرم . و از این که نتوانستم در کنار دریای کاسپین تنم را به دست آفتاب درخشان ایران بسپارم آزرده خاطرم . فقط مهربانی مردم ایران بود که خشونت هایی مثل حجاب و گرمای شرجی کنار کاسپین را در حالیکه اجازه نداری برای فرار از گرما لباست را بیرون بیاوری ......  برایم تحمل پذیر کرده بود . در این جا بود که فابریتسیو از من پرسید : چرا تو یک دانشکده برای تربیت جوانان در رشته " هتلداری " تاسیس نمیکنی ؟ و اضافه کرد : اصلا اصحاب هتل در ایران چنین رشته ای را میشناسند !؟ با این پرسش او از خودم پرسیدم ، قبلا در ایران دانشکده هتل داری داشتیم و من الان واقعا نمیدانم هنوز چنین رشته تحصیلی که خیلی هم اهمیت دارد در ایران موجود است یا آن نیز چون بساری رشته های دیگر به خاطره ها پیوسته است ؟ چرا که اگر چنین بود ، هتل مثلا پنج ستاره " شاه عباس " نمیباید چنان روزگاری داشته باشد و گارسون هتل یزد باید بداند برای کدام غذا کارد و چنگال و یا قلشق بچیند . . توریست به آن جایی میرود که به او خوش بگذرد . تفریح داشته باشد و به قول " فابریتسیو " بعد از یک سال کاری و کلی صرفه جویی برای یک تعطیلات سالیانه دلچسب و دل انگیز، پولش هدر نرود و احساس غبن نکند .
تمام کاستی ها را گفتم . برای آن که جانب انصاف را گرفته باشم باید نقطه قوتی را هم اگر هست متذکر شوم . سرویسی که " راه آهن " در طول سفر به ما داد بسیار خوب و قابل تامل بود . کوپه ها خیلی تمیز . فنجان ها و سرویس های چینی  چای و قهوه که قبل از سوار شدن مسافر در همه کوپه ها چیده شده بود و انتظار مسافر را میکشید از بهترین جنس ممکن و تمیز و براق . مسوولین آبدارخانه هر قسمت با یونیفورم های خوب و خیلی مودب و با لبخند منتظر ورود مسافرین بودند . بسته های ملافه ها و وسایل خواب آکبند که به هنگام خواب تحویل ما دادند باعث سرافرازی و غرور من بعد از آن همه شرمندگی بود . رستوران ترن خیلی عالی و تمیز و قیمت غذا ها باور نکردنی . خیلی ارزان و با کیفیت بسیار خوب . تنها ایرادی که میتوانم بگیرم و البته این مورد برای توریست خیلی اهمیت دارد ، نبود اینترنت در ترن بود که البته مسئوول ترن در پاسخ به من با اشاره به نقطه ای که همه نرم افرارهای اینترنت نصب شده بود ، گفت : به زودی اینترنت هم به سرویس هایمان اضافه خواهد شد  .
خواستم بیشتر در مورد حجاب و نقشی که برای جلب ، یا عدم جلب توریست  ایفاء میکند بنویسم  ​. ولی آن را به زمانی دیگر واگذار میکنم و فقط به این بسنده میکنم که لبنان ، مصر ، و همه کشورهای حاشیه خلیج فارس مسلمان هستند ولی هیچ توریستس را وادار به حجاب بر سر گذاشتن نمیکنند . جالب این جاست که همسفر من در بسیار مکان ها با هراس از من درخواست میکرد که حجابم را بهتر حفظ کنم !   و یک بار که تقریبا مرا عصبانی کرد و به اعتراض به او گفتم : لطفا کمتر روسری مرا جلو بکش . ملتمسانه گفت : مرا ببخش . من آمدم هالیدی . نیامدم با تو برم زندان !!!!
Show less
29
3